ایلیا نابغه کوچولوی من

ایلیا جون یادم رفت بنویسم توی همون مهد کودکی که میری اسمتو کلاس زبانم نوشتم تا انگلیسیت تقویت بشه البته الان هم حروف رو میشناسی و چند کلمه ای بلدی مثل : red- hello- goodnighte- baby - zebra- jiraffe - blue- corcodill- lion- elefent- ant - ax - bear- hen - rooster - ship - dunky - turky - hourse - dog - dock- cat - fish - ship - cow- tankyou - goodbay - whats your name - my name is iliya-pitton- today - one - two - tery - four - five - six - seven - eghte - nine - ten - apple- orange - monky - dady - mamy - green - icecream -  و یه سری کلمات دیگه که الان ذهنم یاری نمیکنه تمام این کلمه ها رو تو خونه یاد گرفتی خیلیاش رو هم وقتی هنوز ...

نمیدونم باید خوشحال باشم یا ناراحت ، گریه کنم یا بخندم ،آخه پسر مامان بزرگ شده و امروز برای اولین بار به مهد رفت هر چند یه کم بد قلقی میکرد ولی خانم مربی گفت برای روز اول خیلی خوب توی مهد موند مامان جونم یه وقت از دست مامان ناراحت نشیا من و بابا هر کاری میکنیم به خاطر خودته این کار رو هم به خاطر این کردیم که بتونیم علاوه بر بالا بودن هوش IQهوش EQ رو هم در درونت تقویت کنیم امیدوارم مثل همیشه توی این مرحله از زندگیت هم موفق باشی دوستت داریم ایلیا جون  قد تموم ستاره های کهکشون    ...

ژست های گلم بعد از حمام (از نوزادی تا الان)   ...

وقتی پا تو جوراب بزرگترا می کنی   ...

عزیز دلم منو ببخش چند روزی که نتونستم به وبلاگت سر بزنم  این روزها خواندن به روش دومن رو باهم کار می کنیم که خوشبختانه داره خوب جواب میده حتی فکرشم نمیکردم که به این زودی جواب بگیرم از 25 کلمه ای که روز اول بهت نشون دادم بعد از 4 روز 15 تارو میتونستی بخونی . تصمیم گرفتم cdهای زبان انگلیسیت رو هم هر روز برات بزارم تازبان انگلیست هم تقویت بشه هر چند همین الان هم با توجه به سنت بیشتر کلمات انگلیسی رو میشناسی تو همیشه توی همه چیز بهترینی و بهترین میمونی ببخشیدا نمی خوام فخر فروشی کنم خواهش میکنم به مامانای گل برنخوره ولی چیزی که میگم عین واقعیته روزهای درخشان زندگیت را از همین حالا میتوانم تصور کنم فرشته زیبای زندگیم

این فیلمو توی 3 سالگی ایلیا ازش گرفتم البته وقتی تونست اولین کتابشو بخونه 2 سال و 8 ماهش بود  پسرم بهت افتخار میکنم.   ...

چهارشنبه :1392/6/20 همراه نفسم به نمایشگاه رفتیم به ایلیا جون که حسابی خوش گذشت و صورتش رو هم برای اولین بار نقاشی کرد     مامان جونم دیگه از نقاشی کردن روی صورتم نمیترسم خیلی جالبه ...