دوچرخه سواری
این دوچرخه رو حدودا" 2 ماه پیش واست خریدیم خیلی خوشحال بودی ماهم از خوشحالی تو خوشحالیم امیدواریم لبات همیشه خندون باشه و غبار غم هیچوقت روی صورتت نشینه ...
نویسنده :
مامان نسیم
18:59
ایلیا در آستانه رفتن به مهد کودک
وای خدای من بالاخره بعد از کلی تلاش تونستم یه مهد کودک خوب پیدا کنم. دیروز با ایلیا جونم رفته بودیم محیط مهد رو ازنزدیک ببینیم فکر میکنم از این مهد دیگه خوشت اومده باشه می خواستم ثبت نامت کنم ولی متاسفانه مسئول ثبت نام نبود. پسرم تو دیگه بزرگ شدی و باید یاد بگیری که تو اجتماع باشی. فردا می خوایم بریم که ثبت نامت کنم امیدوارم دیگه با مشکلی روبرو نشیم ...
نویسنده :
مامان نسیم
16:32
بدون عنوان
آخیش بالاخره به آرزوم رسیدم و تونستم یه شیر واقعی رو از نزدیک ببینم ...
نویسنده :
مامان نسیم
19:42
عکس های ایلیا جونم در باغ وحش پارک ارم
بدون عنوان
هروزی که میگذره بیشتر عاشق و شیفته کارهات میشم . تمام زندگیم هر روز که بزرگتر میشوی بیشتر نگران آینده ات میشوم نگران از اینکه نتوانم مادر خوبی برایت باشم این روزها سوالهای پیچیده زیاد می پرسی مثلا" امروز پرسیدی مامان زرد یعنی چی ؟منم گفتم زرد یه رنگه توهم با اون زبون شیرینت گفتی میدونم رنگه ولی یعنی چی ؟منم قول دادم جواب سوالتو برات پیدا کنم وقتی جوابشو پیدا کردم حتما" بهت میگم ...
نویسنده :
مامان نسیم
22:56
سوالات هوشمندانه ایلیا در مورد آتشفشان
چند روز پیش ایلیا از من پرسید مامان آتشفشان چیه منم واسه اینکه جواب سوالشو بدم یه عکس از آتشفشان از تو اینترنت گرفتم و بهش نشون دادم ولی راضی نشد و گفت این که عکسه معلوم نیست چی ازش میاد بیرون من فیلمشو می خوام ببینم اونوقت منم با اشتیاق فراوان از اینکه پسرم اینقدر دوست داره چیزهای جدید یاد بگیره یه فیلم از اینترنت بهش نشون دادم ...
نویسنده :
مامان نسیم
13:51
بدون عنوان
بدون عنوان
این عکس رو بابای ایلیا توی فتوشاپ براش درست کرده ...
نویسنده :
مامان نسیم
13:13